کوهنوردی
چند وقت پیش تصمیم گرفتیم بریم کوهنوردی! البته قصدمون این بود که بریم جنگل کارا.از درکه وارد مسیر کوهپیمایی شدیم.
خب با دوتا بچه، وقتی ادم به کوه می رسه که همه در حال برگشت باشن! ولی خب ما از رو نرفتیم و راهپیماییمون رو اغاز کردیم.
ابتدای سفر:ثنا خوشگله رو دوش بابایی!ساره گله هم در پی انها روان!
از استراحتگاههای بین راه
یه عکس هنری که به طور اتفاقی هنری شد!من وبابا همزمان داشتیم عکس می انداختیم!تصویر مامانی در عکس پیداست!
خووواورجون منم می خوام دستم رو بشورم!
ساره جون در حال اب ریختن روی دستهای ثنا طلا!
وای چقدر سخته ادم یه جا بشینه ازش عکس بندازن!
مامانی پس کی ازادباش میدی برم هندونه بخورم!
دوتا خواهر عاشق هندونه!
بعد یه استراحت به راهمون ادامه دادیم.کلی مسیر راه رو پیاده اومدی هر کی میدیدت یه ماشاالله بهت می گفت!
بعضی ها هم بهم می گفتن :تو از این بچه کمتری ؟که بریدی!از این بچه یاد بگیر!
دو ساعتی رفتیم ولی نمی دونم چرا نمی رسیدیم!!!!
دوباره مسیر رو بررسی کردیم فهمیدیم سر یه دوراهی ما هم دنبال بقیه وارد مسیر پلنگ چال شدیم ظاهرا کمتر کسی از جنگل کارا خبر داشت!برگشتیم به دوراهی و یه تابلوی خیلی کوچیک به طرف جنگل کارا دیدیم!مسافت رو براورد کردیم حدود دو ساعت دیگه باید راه می رفتیم!!!!که البته از محالات بود چون دیگه شما جوجه ها نمی تونستین راه بیاین و دوتاتون هم رو دوش بابایی جا نمی شدین!!!!!تصمیم گرفتیم برگردیم!
ما به مقصد نرسیدیم ولی به شما دوتا عزیز دونه که خیلی خوش گذشت!