ثناجونثناجون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

نى نى عسلك

سفر به كندوان

1392/11/2 23:36
نویسنده : ماماني
1,806 بازدید
اشتراک گذاری

نزدیک دوماه که فرصت نکردم بیام و وبت رو به روز کنم شیرینکم.حجم کارم خیلی زیاده و تو ناقلا هم که دیگه تا من رو خواب نکنی نمی خوابی!کوچکترین فرصتها رو برای جبران کم خوابی هام می ذارمخمیازه!یه مدتی هم تو قهر بودم اخه مطلبی که نوشته بودم پاک شد و من اه از نهادم بلند شد کلافه!وقتی برای دوباره نوشتن هم نداشتم!ناراحت

وقتی اومدم دیدم که چقدر دوستان نظر گذاشتن و من شرمنده لطفشون شدم که احوالپرس من بودن ومن نرسیدم جواب بدم!

امروز فرصتی پیدا کردم که پست های قبلیم رو ویرایش کنم و این پست هم برای نیمه دی و اون چهار روز تعطیلی بود که بالاخره اپ شد!اوه

چندروز پيش تصميم گرفتيم چندروز تعطيلى رو بريم كندوان.

براى تبريز بليط هواپيما گرفتيم.شاد وخندان رفتيم فرودگاه مهراباد بعد از گرفتن كارت پرواز و ورود به سالن ترانزيت بعد از يك ساعتى تاخير رفتيم سوار اتوبوس شديم كه بريم سوار هواپيما بشيم در اتوبوس بسته نشده گفتن بيايين پايين كه هواپيما نمى پره!ما هم دست از پا درازتر برگشتيم به سالن و دوباره منتظر !بدشانسي كفشهاى تو نازگلى رو گذاشته بوديم تو بار و همش مجبور بوديم بغلت كنيم!يك ساعت ديگه گذشت وما خبري از پرواز نبود گذاشتيم با جوراب راه بري ديگه نميشد تو بغل نگهت داشت و دلت مى خواست همه جا رو وارسي كنى!با شوق فراوون شروع کردی به گشت وگذار!

اعلام كردن به خاطر بدى هواى تبريز هواپيما امكان نشستن نداره وپرواز لغو شدناراحت .بابايى هم كه هيچ وقت اجازه نميده هيچ چيز برنامه هامون رو بهم بزنه بليط رفت وبرگشت رو باطل كرد وگفت با ماشين ميريم.

بعضي مسافراى هواپيمايى اتا كه از دوازده شب تا ده صبح هنوز علاف بودن بازم به ايران اير كه سر دوساعت تكليف مسافرش رو روشن كرد !

برقى چمدونمون رو گرفتيم ورفتيم تاكسي فرودگاه!راننده تاكسى چمدون رو گذاشت روى صندلى عقب كه داد من وبابايى بلند شد !جاى چمدون صندوق عقبه وجاى مسافر رو صندلى!راننده هم كه صندوق عقبش رو پر از خرت وپرت هاش كرده بود گفت:همينه شما بايد خودتون رو يه جور بغل چمدون جا بدين!واقعا تاكسي فرودگاه مارو ببين!

تاكسى رو عوض كرديم وبا يه تاكسي ديگه رفتيم خونه .پريديم تو ماشين وزديم به جاده. چه صفايى داشت اطراف جاده تماما پوشيده از برف بود و خلوت .خواهرجون هم لحظه شمارى مي كرد كه بريم برف بازى!

 

 در جاده.

بین راه برای نماز وناهار توقف کردیم. بعد از وضو داشتیم قندیل می بستیم !بابایی وارد رستوران کنار مسجد شد تا غذا سفارش بده.مامانی هم تا وارد رستوران شد چشماش گرد شد وبه بابا گفت:عزیزم چرا سطل اشغال رو گذاشتی رو میز؟تعجب

بابا هم لبخند ژوکوند تحویل مامان داد و گفت: یه نگاهی به بقیه میز ها بکن!و مامانی متوجه شد که هر میز یک عدد سطل اشغال داره!!!!بابایی ابراز داشت که لابد مدیر رستوران نمی خواسته دید بصری مون با اشغالهایی که حین غذاخوردن توووولید می کنیم خراب بشه اینه که ترجیح داده فوری!اشغال هامون رو بندازیم تو سطل!!!خنده

خب دیگه مامان که فقط نون وماست خورد و برای اولین بار خوشحال بود که ثنا خوشگله کم غذاست!نیشخندچون نقل من فقط پلو خالی خورد با دوغ!ولی در عوض بابا وساره گلی دلی از عزا در اوردن و مرتب هم به به چه چه می کردن که عجب گوشت خرش خوشمزه است!با پیاز می چسبه!!!(اخه مامانی احتمال میداد خر زبون بسته ای قربانی این رستوران شده باشهچشمک!) 

 

وقتی ادم می تونه با انگشت دونه دونه برنج بگذاره دهنش چه لزومیه به قاشق! 

 

جمع چهار نفره ما! قلب

 

کندوان.

دور از هیاهو و دود وغبار شهر.

هتل صخره ای لاله .

چهارمین هتل صخره ای دنیا.روستایی های زحمتکش با تیشه وکلنگ یکی یکی اتاقهای این هتل رو از دل صخره به زیبایی هر چه تمام تر در اورده بودن!

 بعد از طی شصت هفتاد تا پله رسیدیم به سوییت خودمون!اوه

در ورودی سوییت که کل اون توی این صخره عظیم ساخته شده. 

 

ثنا خوشگله در حال وارسی محل جدید سکونت! که در واقع یه غار مدرن بود!

 مامانی من جای خودمو تو این خونه!پیدا کردم!

رستوران هتل و آخ.

مامانی به نظرت این چراغ فیتیله ای مخصوص نی نی ها نیست؟ابرو  

 رژیم نون خالی!

 فدای اون لبهای خوشگلت بشه مامان!

ساره بلا طوری رفتار می کنه که بابایی همه چیز مرتبه!!!!

 یه روز رفتیم سمت ارومیه تا دریاچه ارومیه رو ببینیم.در راه کنار دریاچه ایستادیم برای برف بازی.

 

 ساره جون روی برفها نشسته تا قد خواهرجونش بشه!ماچ

در تلاش برای ساخت یه گلوله برفی!تشویق

حالا قراره کی رو هدف بگیری خوشگلم؟ متفکر

مامانی فکر نمی کنی خیلی به خطر نزدیک شدی! 

 

 ساره گلم مشغول اکتشاف منطقه.

قایق قدیمی به گل نشسته.

 و دریاچه خشک شده.افسوس

ارومیه رستوران غزال ناهار خوردیم وبعد یه گشت زنی برگشتیم هتل. 

 هوا نزدیک ده درجه زیر صفر بود!ولی فوق العاده تمیز و مطبوع ما!

 

 مامانی چقد برف اینجا لیخته!(ریخته)

برف بازی می خوام.دوباره. 

مامانی کمک!گیر کردم! 

 

 

 عروسک خواهر جون که تو مسافرت شما صاحبش بودی!

 

 

این یعنی مامانی دیگه عکاسی بسه!نیشخند

 

تو رو خدا کمک!

بازی قایم موشک شما دوتا خواهر تو سوییت.

 

 

مامانی میشه بگی گوشیت رو کجا قایم کردی؟

 

 

 

نوگل های من عاشقتونم !

 

پسندها (1)

نظرات (9)

مامان نگار
18 اسفند 92 9:14
عجب غار خوشگلی بوده این هتل بخصوص اون جایی که برای ثنا خانوم در نظر گرفته شده بود اصلا فکر کنم از اول که می خواستن کوه رو بکنن توی نقشه هتل جای ثنا در نظر گرفته شده بوده
ماماني
پاسخ
خداییش!!!!!!!!می دیدم مرتب برامون دعوت نامه میاد که بابا بیایین این قسمت هتل رو شماافتتاح کنین !!!!!!!
مامان نگار
18 اسفند 92 9:14
مامانی این همه برف اونجا لیخته بود شما یه آدم برفی درست نکردین ها اون وقت ما توی کویر یزد با دو دونه برف آدم برفی ساختیم!!!!
ماماني
پاسخ
ما اینجا صبر می کنیم حسابی برف سنگین لیخته بشه از اسمون تا نصف ادم برفی از قبل ساخته شده باشه بعد ما بقیه اش رو می سازیم!!!!!!!برای همین میگن یزدی ها اهل کارن ولی تهرانی ها فرصت طلب!!!!!
مامان نگار
18 اسفند 92 9:16
برنج دونه به دونه خوردن حتما خیلی خوشمزه است بخصوص اگه چاشنیش گوشت خر تازه هم باشه!!!!!!!!! یادم بمونه دیگه توی رستوران های بین راهی چیز نخورم
ماماني
پاسخ
حتما همین طوره! بخصوص اگه مامان ادم هم دونه هاشو بشمره!!!!
سحر خواننده خاموش
19 اسفند 92 9:12
سلام به ماماني گل نميدوني چقدر خوشحال شدم كه بالاخره وبلاگتونو آپ كردين بابا ايول.همه مطالبو دونه به دونه با ذوق زياد خوندم.آفرين پيشاپيش عيدتونم مبارك.
ماماني
پاسخ
سلاااااااااام دوست خوبم!من هم خیلی خوشحالم که شما دوباره به ما افتخار دادید. محبت داری!عید شما هم مبارک وفرخنده.
سانی مامی شادیسا
19 اسفند 92 14:30
به به همیشه به سفر چقدر خوب که سفرتون رو کنسل نکردین. معلومه حسابی به وروجکای ناز خوش گذشته. چقدر هم هتلتون قشنگ بوده. یادم باشه اگه اون ورا رفتیم یه سری به این هتل رویایی بزنیم
ماماني
پاسخ
بعععععله.خیلی خوش گذشت!!!!!
مامان زری
19 اسفند 92 20:40
به به چه سفر خوبی رفتین خیلی جای قشنگی بود از دیدن عکسها کلی کیف کردم چه هتل قشنگی رفته بودین،راستی این مکان های قشنگ رو از کجا پیدا میکنین؟ ولی واقعا عالی بود،انشاالله همیشه شاد باشین خوانواده چهار نفری
ماماني
پاسخ
ممنونم خاله جون. بیشتر از گشت وگذار اینترنتی!
بهترین بابای دنیا
27 اسفند 92 18:34
سلام خیلی قشنگ بود این سفرنامه تصویری هزینه اقامت توی این هتل شبی چند بود تاببینیم با جیبمون جور در میاد بعد از عید بریم یا نه. ضمنا سال نو هم جلوجلو مبارک!!!
ماماني
پاسخ
عليك سلام متشكرم. مى تونيد از طريق سايت هتل لاله كندوان اطلاعات موردنظرتون رو كسب كنيد . سال نوى شما هم مبارك باباي دوقلوها.بچه هاى گلتون هم در پناه حق باشن ان شا الله.
الى
21 فروردین 93 0:25
چرا ديگه اپ نميكنيد
ماماني
پاسخ
شرمنده.فرصتم کمه. ولی همین روزها حتما.
مامان خمبل و فنقول
2 اردیبهشت 93 0:52
ایول واقعا اهل حالید که با وجود کنسل شدن پرواز، سفرتون رو کنسل نکردید
ماماني
پاسخ
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نى نى عسلك می باشد