شيرين عسل من!
نقلي من ،عسلي من خيييييييلي شيرين شدى، خييييييييلي ملوسك شدى ،اسمتو مى گى :ننا. عاشق نخ دندوني ودندوناتو نخ مي كشى (قربونت برم زوده هنوز ) مبهوت لالايى ساعت ده شبكه پويا مي شى چشم ازش بر نمي دارى ،با صداى اذان الله الله مى گى ،خيلى بلا شدى برات روي ديوار راهرو كاغذ چسبوندم تا نقاشى كنى تامن هستم بادقت روى كاغذ خلاقيتتو شكوفا مى كنى بعد زير چشمى نگاه مى كنى تا حواسم پرت مى شه مى رى رو ديوار مى كشى !در بازي قايم موشك استاد شدى و زود پيدامون مى كنى بعضى وقتام كلك مى زنى و از لاى دستت نگاه مى كنى واى كه دلم ضعف ميره واسه ى اين نگاه يواشكيت،وروجك مامان! وقتي هم مي خواى شير بخورى ميرى مى خوابى رو مبل وخودت شيرتو مى خوري بعد هم همون جا لالا مى كني و من مى برمت تو تختت .چقدر خوبه كه عادتت ندادم به لالايي و قصه خوندن وتكون دادن وخودت وقت خوابت مى خوابى ! عاشق كتابهاتى و با دقت به عكساش نگاه مى كنى دستمو مى كشى كه بشينم وبرات بخونمشون .قربون نگاه مشتاقت بشم من!