بیست وپنج ماهگی
عسلي من خيلي ناقلا شدى !شبكه پويا رو از عدد18مى شناسى تا عدد18مياد قبل از اومدن تصوير ذوق مى كنى ميگى ننایه!يعنى مال ثناست هووى ما در قرق تلويزيون روى شبكه پويا دوتا شد تازه بعدش كنترل رو پشت كوسن مبل قايم مى كنى (كارى كه ما مى كنيم)وميگي افت(رفت)!!!!كه ديگه به ذهنمون هم خطور نكنه كه بخواهيم دست از پا خطا كنيم وكانال عوض كنيم !!!
استاد پازل!
ا
الان اومدى توى اشپز خونه وكنار من دراز كشيدى ولالا كردى
خواهرجون يه چندروزيه چند تا اسباب بازي هاتو كش رفته تا در اتاقش باز شد مثل برق پريدى تو وبرشون داشتى مثل برق وباد خودتو رسوندى به اتاق خودت وپرتشون كردى اون تو ودرو بستى
بذار ببینم خوواهری چیکار می کنه؟
هر كسي زنگ بزنه چه ايفون يا تلفن با خوشحالى ميگى ماماما!(منظورت مامان جانه)واژگان لغاتت گسترده شده ولى هنوز زبانت كامل باز نشده .جالب اين جاست كه با اين بى زبونى عروسك بازى مى كنى واز طرف عروسكات حرف مى زنى!لا به لاى اين حرفات مى شنوم كه مى گى :ننايه؟عروسك دوم مى گه :نه!عروسك اول مى گه :دديه؟دومى:نه!بعد هم اين عروسكان كه همديگه رو دم به دقيقه ماچ مى كنن با صداى ماچ كردنشون منم دلم مى خواد كه تو رو ماچ كنم !!
با سجاده و چادر نمازی که مامان جان واست دوخته اومدی مسجد.
اخيرا هم موقع جيش كردن اعلام مى كنى ودست منو مى گيرى مى برى دستشويى(بچه هاى اخرالزمان)ولى مامانى تنبل الان حسشو نداره از پوشك بگيردتت مگر اينكه خودت يه فكرى به حال خودت بكنى !!!!!!بميرم برات دستمال دستشويى رو هم بر مى دارى واز روى پوشك وشلوار خودتو خشك ميكنى!!خب قربونت برم خودت ،خودتو از پوشك بگير ديگه!
ثنا داری چیکار می کنی؟ثنا:جیشششششش! بذار ببینم چیزی توشه!من که کلی کارا کردم !
ديروز رفته بودى سروقت كيف من ،زيپشو باز كردى و دل وروده كيفم ريختى بيرون ،منم كه اصولا تو كيفم از شير مرغ تا جون ادميزاد پيدا ميشه ،انگشت كوچولوت لاى در اينه جيبى گير كردوگريه گريه !كه يه دفعه موبايل منو ديدى ووسط اشكهاو زاري ها جيغ خوشحالى كشيدى وهمه چيز يادت رفت و نشستى به موبايل بازى(كاش ما ادم بزرگا هم اين جورى بوديم )عاشق موبايل مامانى هستى دفتر تلفنشو ميارى وشماره هارو مي گيرى .ديگه تو فاميل معروف شدى!فقط موندم چه جوری وارد setting گوشی میشی وonمی کنی!!!!!!!
هر ماشینی مدل ماشین بابایی باشه مال باباییه وما رو کچل می کنی تا بریم سوارش بشیم!!!!
یه گیلاس برداشتی ویه ذره ازش می خوری وبعد با گیلاس نصفه می زنی به زمین ودرودیوار و کلی کیف می کنی از ردپا ی قرمزش!ومامانی بیچاره
اخه اصلا به قیافه من می خوره از این کارای بد بد بکنم!!!!!!
ساره وثنا با باباجون در جشن دندونی سارینا(باباجون اون دوردورا با مامان صدیقه بهتون خوش بگذره!)
باید یه کمی به پوستم برسم این فیلم تهران 1500 که به درد نمی خوره!!(ثنا در سینما)