ثناجونثناجون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

نى نى عسلك

تولد ساره جون

جشن يازدهمين سال تولد ساره جون بود. امسال هم دوستان هم كلاسى ساره جون مهمون ما شدند.ولى اينبار با مامانهاشون.ساره جون دوست داشت تم تولدش تينكربل باشه. مامان هم براى ساره لباس تينكربل رو دوخت.البته قرار نبود مامان لباس بدوزه.ولى وقتى خياط گفت كه براش سخته برگهاى دامن رو درست كنه !مامان هم تصميم گرفت خودش لباس ساره جون رو بدوزه!این هم از مزیت های داشتن مامان هنرمند! لباس هم خيلى زيبا شد وكاملا هم شبيه لباس تينكربل!و ساره جون فوق العاده لباسش رو دوست داشت!   به خاطر محدودیت در گذاشتن عکسهای ساره جون و دوستاش عکس های دیزاین تولد رو بیشتر گذاشتم.                       &n...
13 تير 1393

مطلب

چندروزه كه مسواك زدن رو به عنوان برنامه شبانه قبل از خواب به طور مرتب برات انجام ميدم.روى يه چهارپايه كوچيك مى ايستى و دهن كوچولوت رو باز مى كنى تا مامان برات مسواك بزنه!اون لبهاى كوچولويى كه سفت بهم فشارشون ميدادى تا مبادا مامانى فكر مسواك زدن رو به ذهنش خطور بده حالا تا اخر باز ميشن تا مامانى با مسواك خمير دندان دار كرمهاى توى دندونات رو دربياره و همزمان قصه اون كرم بلا كه لابلاى دندونات قايم شده و دمش پيداست و هى از دست مامان فرار مى كنه تا بالاخره مامانى گيرش مى اندازه وبا مسواك ميارتش بيرون ،رو گوش ميدى،و بعد  هم با يه استكان كوچولو اب مخصوص خودت دهانت رو شستشو ميدى!روزهاى اول تا اب تو دهنت مي كردى زود تف مى كردى و بلد نبودى تو دهن...
9 تير 1393

سه ساله شدى قشنگم!و اما جشن تولد....

عروسك نازم سه ساله كه وجودت به خانواده ما شور ديگه اى بخشيده!روح طراوت وتازگى تو خونمون موج مىزنه به خاطر وجود دو تا گل نوشكفته زندگيمون!دوستتون دارم خوشگلاى من! امسال سالروز تولدت مصادف با سيزده رجب روز ولادت باسعادت على(ع)بود .سال قبل هم با تولد امام موسي كاظم مصادف شده بود.چقدر روز تولدت خوش يمنه عزيزم! امسال به پيشنهاد بابا،تصميم گرفتيم جشن تولدت رو درkid's club باشگاه انقلاب بگيريم.جايى كه خيييلى دوست دارى و هر پنج شنبه مى برمت اونجا تا حسابى بازى كنى !خيييلى هم بهت خوش مى گذره! برگزاری مراسم برعهده مربی های اونجا بود ولی چیدن میز عصرونه رو خودم برعهده گرفتم. تم تولدت رو تم بستنى انتخاب كردم كه خيلى تم جالب و در عين حال ...
30 خرداد 1393
3126 10 24 ادامه مطلب

شیرین کاری های ثناجون!

عروسک نازم!در استانه سه سالگیت هستی.روزها وشبهایمان در کنار تو و با شیرین زبونی ها و کار های جالبت خیلی لذت بخش شده .خیلی دوست دارم تک تک این شیرین زبونی ها رو ثبت کنم ولی لازمه اش یه کار تمام وقته !!!برای اینکه لحظه به لحظه یه حرف جالب برای گفتن داری!از وقتی که صحبت کردنت هم روان شده تبدیل به یه بلبل سخن گو شدی و دوتایی با خواهر جونت اونقدر حرف می زنید که دیگه فرصتی برای حرف زدن مامان وبابا نمی گذارید و ما فقط باید شنونده باشیم !!!                           اخیرا علاقه مند شدی که روی صندلی جلوی ماشین بشینی و تا نزدیک ماشین میشیم میگی من جوهو(جلو) بشینم؟من هم در مسافتهاى...
10 ارديبهشت 1393

نوروز 93-قسمت2

  امروز روز ولادت باسعادت بانو فاطمه زهرا(س)است.این روز رو به همه مادران به خصوص به مادرم تبریک میگویم . مهربان مادر عزیزتر از جانم .هیچ کس در دنیا جای تو رو در دلم نمی گیره و هیچ محبتی در دنیا با محبتهای بی توقع تو نمی تونه برابری بکنه.دستت رو می بوسم و ارزو می کنم سایه وجودت همیشه برسرم باشه.   قسمت دوم سفرمون رو تو این پست برات گذاشتم. از اصفهان برگشتیم و در یک روزی که تهران بودیم مامانی کلی کار داشت.وسایل سفر قبلی باید مرتب میشد و سرجاشون می رفت و یکسرس وسایل دیگه که متناسب سفر بعدیمون بود باید تو چمدونها جا می گرفت.روز پرکاری برای مامان بود.اخرشب هم که باید می رفتیم فرودگاه امام برای پرواز به ترکیه به مقصد انتال...
31 فروردين 1393

نوروز 93_قسمت 1

دلبندم . عروسک ملوسم.سومین عیدت مبارک. حالا دیگه سه ساله که ما لحظه سال نو دووو تا شیرین تر از عسل رو کنار خودمون داریم. امیدوارم که امسال برای ما وهمه دوستانمون سال سلامتی وشادی باشه. لحظه تحویل سال نو در کنار هم ودست در دست هم دعا کردیم که اشیانه پر مهرمون همیشه برقرار وپایدار بمونه و خداوند  الطافش رو هر روز بیشتر از روز قبل نصیب حال ما کنه.امین.   هفت سین امسال با هنرمندی ساره جون شکل گرفت.خیلی قشنگ ورویایی شده بود.بخصوص اینکه سال تحویل شب بود و  شمع های روی میز یه حالت معنوی بوجود اورده بود .    ساره جون با رنگ ویترای روی بلورها نقاشی های خیلی زیبا کشید و دعای سال تحویل رو برامون روی یه کارت ب...
30 فروردين 1393

اخرین یادداشت سال 92

 عزیز دلم .شیرینتر از عسلم . این اخرین مطلب سال 92 رو برات می نویسم.نمی دونم کی می تونم ثبتش کنم! در رانندگی یه استاد به تمام معنا شدی!من وبابایی واقعا تعجب می کنیم که چطور ماشینت رو پنج سانتی متری دیوار نگه میداری و کاملا مسلط دنده عقب میری و خیلی ماهرانه از لابلای دوتا ماشین رد میشی وقتی که من وبابات که سالهاست رانندگی می کنیم شک می کنیم که ابعاد ماشینت کوچکتر از فضای مابین ماشینهای تو پارکینگه یانه !تو مو به مو ماشینت رو رد می کنی بدون هیچ برخوردی! دامنی که مامانی قبل ازدواجش دوخته بود بعد سیزده سال به تن تو هم برازنده شد.  خییییلی شیرین زبونی!و تن صدات خیلی دلنشینه!از یک تا ده رو بلدی بشماری وتا پنج به انگلیسی...
28 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نى نى عسلك می باشد